کد مطلب:188991 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:158

انزوای عترت
از محور منع احادیث رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در شأن و منقبت عترت به ویژه جانشینی عترت نسبت به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و نیز از سمت و سوی احادیث ساختگی این نكته روشن می شود كه یكی از پی آمدهای شوم منع حدیث چالشگری برغم عترت آل رسول صلی الله علیه و آله و سلم بوده است. به گونه ای كه منع احادیث رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در شأن و موقعیت عترت و در برابر ساختن و آویختن احادیث دروغین بر زبان حضرت، چهره ی عترت را در هاله ی ابهام و تاریكی فرو برده و موقعیت اجتماعی عترت را تضعیف می نماید.

بنی امیه برغم عترت چالشگری نمودند و رقیب اصلی آنان نیز در جامعه عترت و تشكل همسوی عترت بود. به همین خاطر تلاش آنان برای پراكنده نمودن مردم از پیرامون عترت و منزوی ساختن عترت از اهداف و انگیزه های اصلی آنان به شمار می رود. زیرا به دنبال ممنوعیت طرح فضایل عترت، مقام و منزلت عترت در میان جامعه مجهول شده و با اقدام به ساختن حدیث های دروغین چهره عترت مخدوش، و موجب انزوای عترت می گردد.



[ صفحه 173]



البته منظور از انزوای عترت این نیست كه عترت را كسی در جامعه نمی شناخت و هیچ گونه حمایت و تشكلی همراه عترت شكل نگرفته باشد. زیرا همان گونه كه در موارد متعدد این نكته مطرح و به اثبات رسیده، هماره یك جریان بزرگ اجتماعی و یك تشكل همسوی آرمان های عترت هماره از عترت پشتیبانی می نمود. بلكه منظور از انزوای عترت انزوا در دو جهت است.

نخست این كه اگر این دسیسه ها به كار گرفته نمی شد و فضایل عترت همان گونه كه بود و همان احادیثی كه از زبان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در مورد عترت جاری شده بوده، آزادانه مطرح می شدند؛ فضایل عترت سراسر جامعه گسترده اسلامی را فرا می گرفت و موقعیت والای اجتماعی عترت فراگیر می شد. این غیر از هواداری یك تشكل بزرگ اجتماعی از آرمان های عترت می باشد.

دو دیگر این كه با طرح فضایل عترت و توجه نگرها به سمت و سوی عترت، مدیریت سیاسی و اجتماعی جامعه نیز گردش می كرد. آنگاه دیگر بنی امیه یكه تاز میدان سیاست و مدیریت نمی شدند. دیگر این مقدار فرصت سازی نمی شد و تا یك قرن حاكمیت آنان تداوم نمی یافت و حتی معادلات سیاسی از بنی امیه به سوی بنی عباس گردش نمی كرد. بلكه همان مدیریت و رهبری كه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم پیش بینی و تعیین نموده بود، مستقر می شد. همان حقیقتی كه برخی حاكمان بنی امیه بدان اعتراف نمودند؛ كه اگر فضایل عترت در جامعه مطرح می شد و اگر مردم از برتری ها و شایستگی های عترت باخبر می شدند، هیچ گاه از اطراف عترت دور نمی شدند و به دور بنی امیه روی نمی آوردند.



[ صفحه 174]



عبدالعزیز پدر عمر بن عبدالعزیز والی مدینه، به فرزندش عمر گفت: اگر آنچه ما از آل علی صلی الله علیه و آله و سلم می دانیم مردم می دانستند، دیگر به سوی ما روی نمی آوردند و مردم به سمت و سوی آل علی علیه السلام گرد می آمدند. [1] .

این همان حقیقت است كه حزب عثمانیه كاملا به آن توجه دارد و می داند اگر نقل احادیث رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آزاد باشد، چه تحولی در جامعه رخ خواهد داد. این دسیسه ها باعث شد كه قدر منزلت عترت در هاله ای از ابهام فرو رود؛ حاكمان بنی امیه میدان دار مدیریت و سیاست شوند.

در هر صورت اینها برخی از پی آمدهای ناروا و بازتاب های منع حدیث و جعل حدیث دروغین می باشد، كه در جامعه نوپای اسلامی پدیدار شد.

این اقدام ها باعث یك بحران فرهنگی در جامعه اسلامی شده و مردم را از احادیث نبوی، محروم و دچار هزاران حدیث دروغ، نموده است. البته فرهنگ سازی حزب عثمانیه در این محورها خلاصه نمی شود، بخش های قابل نگر دیگری نیز وجود دارد، كه آنها نیز باید بررسی و تحلیل گردند، تا ابعاد فرهنگ سازی حزب عثمانیه بیشتر آشكار گردد و نیز نقش فرهنگ آفرینی عترت و چالشگری برغم این فرهنگ سازی، از سوی عترت شفاف تر گردد.


[1] الكامل، ج 3، ص 256.